شهید «مهدی امیری» در نامهای به برادران بسیجیاش مینویسد: درود بر جان برکفان بسیج که تمامی ظالمان دنیا از آن رهبرش به لرزه افتادهاند و هر روز دست به حیله و نیرنگ جدیدی دست میزنند که این انقلاب را از حرکت بازدارند و هر روز نقشه آنها نقش برآب میشود.
شهید محمدعلی خالقنیا رو به همسرش کرد و گفت: میخواهم به جبهه بروم. نمیتوانم بی خیال باشم. هنوز کارهای ناتمامی مانده است که باید انجام دهم.
مادر شهید عبدالله البرزی نقل میکند: شبی که قرار بود پسرم به جبهه برود از شوق تا صبح بیدار بود و در نمازش از خدا خواسته بود تا شهید شود.
شهید وابستگی عجیبی به مادر خود داشت. همیشه در کارها حتی کارهای منزل کمک میکرد.
پهلوان علیجان بیدرنامنی شهید ورزشکاری که با روحیه شهادتطلبی، خوشرو شجاعت و نترسی حافظ کیان اسلامی شد.
خواهر شهید «عبدالله بیانی» نقل میکند: «برادرم تنها شش ماه از ازدواجش گذشته بود وقتی از او خواستم از رفتن به جبهه منصرف شود در جوابم گفت: «نه باید بروم و از دین اسلام دفاع کنم».
همرزم شهید غفور رضوی نقل میکند: «آن زمان که دشمن به این آبوخاک حمله کرد، غفور به ندای رهبر لبیک گفت و برای دفاع از این آبوخاک، راهی جبهههای حق شد تا جانش را با خدای خود معامله کند.»
شهید «شیرعلی جهانتیغ» میخواست همیشه خادم طبیعت خدا باشد و برای تکمیل اندیشه دینیاش فراگیری قرآن را دراولویتهای برنامه زندگیش قرارداده بود.
برادر شهید منتظری میگوید: مردم به وظایف خود عمل میکنند، اما انتظار دارند مسوولان به فکر مردم باشند.
شهید سلیمان الیاسی در وصیتنامهاش نوشت: ای مردم همچنان که از خون شهیدان انقلاب اسلامی به ما پیام رسید به راهشان ادامه دهیم نباید بگذاریم که خون مقدسشان پایمال شود.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.